*محمدزمان رستمي/ استاديار، دانشكده اقتصاد و مديريت، دانشگاه قم mzrostami1962@gmail.com
محمدهادي رستمي/ دكتري رشته فقه و حقوق خصوصي، دانشگاه شهيد مطهري h.rostami123@yahoo.com
دريافت: 26/12/1398 ـ پذيرش: 06/05/1399
چكيده
در دهههای گذشته، نهاد قرضالحسنه در نظام بانکی جمهوري اسلامي ايران، از اهداف خود فاصله گرفته است. فاصلهگرفتن از كارايي حداكثري، عدم تأمين اهداف سپردهگذاران، تخصيص همراه با رانت، و عدم تعيين درست اولويتهاي تخصيص، از جمله مشكلاتي است كه رغبت مردم به قرضالحسنه را كاهش داده و روحيه منفعتطلبي را جايگزين روحيه فداكاري كرده است. فاصلهگرفتن این نهاد از اهداف سپردهگذاران، علیرغم حمایت قانون از اهداف و ناشی از تفسیر ناصحيح از قانون بود. اين مقاله با استفاده از روش تحليلي، در پاسخ به سوال از انحراف كاركردي قرضالحسنه در نظام بانكي كشور، فرضیه کارایی پایین در تخصیص و ربای معکوس را مطرح ميكند. يافتههاي مقاله نشان ميدهد كه انحراف كاركردي قرضالحسنه در نظام بانكي كشور، بيانگر انحراف در ساختار اخلاقی و اقتصادی جامعه است. برای جلوگیری از انحرافات، میتوان سپردههای قرضالحسنه را از طریق عقد وکالت و بر اساس اولویتهای اقتصادی تجهیز كرده و نرخ سود واقعی صفر را برقرار ساخت.
کلیدواژه: قرض، قرض الحسنه، نرخ بهره منفی، نرخ بهره صفر، رانت، کاهش قدرت خرید
طبقهبندی JEL: .E43, E53, E31